روانپزشک و مدیر گروه روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان: پایین بودن دسترسی به خدمات سلامت روان و انگزنی دو مانع حوزه سلامت روان است/متخصص روانشناسی بالینی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان: خدمات سلامت روان تحت پوشش حمایت بیمهای قرار گیرد، مردم بیشتر استقبال میکنند/مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی اداره کل هلالاحمر استان: پیشگیری راهکاری برای کاهش مخاطرات در حوزه سلامت روان است/روانشناس زنجانی: مداخلات روانشناسی و روانپزشکی در دوران کودکی و نوجوانی باید افزایش پیدا کند
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ سمیه محرمی:بخش اول، بهداشت روانی یا سلامت روان به معنی وجود بهزیستی روانشناختی یا عدم وجود بیماری روانی است. وضعیت سلامت روان
به کسی گفته میشود که عملکردش «در سطح قابل قبولی از تنظیم عاطفی و رفتاری» باشد. از دیدگاه روانشناسی
مثبتگرا یا کلنگر، سلامت روان شامل توانایی فرد در لذت بردن از زندگی و ایجاد
تعادل بین فعالیتهای زندگی و تلاش برای دستیابی به تابآوری روانشناختی است. طبق
نظر سازمان بهداشت روان (WHO)، سلامت روان شامل «بهزیستی ذهنی، خودکارآمدی
ادراکشده، خودمختاری، توانمندی، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی تواناییهای فکری
و عاطفی فرد و همچنین موارد دیگر است.
سلامت
روانی به تنهایی وجود ندارد. سلامت روانی بخش اساسی از سلامت کلی است که میتواند
به حداقل سه صورت نبود بیماری، حالتی که به انسان امکان انجام کامل کارکردهایش را
میدهد، حالتی از تعادل درون فردی و بین فرد و محیط فیزیکی و اجتماعی او تعریف شود.
شواهدی
از سازمان بهداشت جهانی (WHO) نشان
میدهد که تقریباً نیمی از جمعیت جهانی تحت تأثیر
بیماری روانی هستند و بیماریشان بر عزت نفس، روابط و توانایی عملکرد آنها در زندگی
روزمره تأثیر میگذارد. سلامت عاطفی فرد میتواند بر سلامت جسمی او اثر بگذارد. سلامت روانی ضعیف
میتواند منجر به مشکلاتی از قبیل ناتوانی در تصمیمگیری مناسب و سوء مصرف مواد شود.
با
توجه به وقوع جنگ 12 روزه و تاثیر آن بر سلامت روان افراد، صدای زنجان میزگرد تخصصی
با موضوع «سلامت روان در بحران» با حضور احمد ذوالقدریها، روانپزشک و مدیر گروه
روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان، محسن داداشی، متخصص
روانشناسی بالینی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان، فاطمه غلامیفر،
مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی اداره کل هلالاحمر استان، زهرا اشتری، روانشناس
فعال در اداره کل بهزیستی استان و حسن ثبوتی، مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی
اداره کل هلالاحمر استان زنجان را برگزار کرد که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
صدای
زنجان: معمولا مردم به سلامت جسم خود بیشتر از سلامت روان اهمیت میدهند و ممکن
است برای یک سرماخوردگی ساده به پزشک مراجعه کنند اما موضوع سلامت روان برای آنها
چندان مورد توجه نباشد و در شرایط خاص و عادی مغفول باقی بماند، چرا؟
ذوالقدریها
روانپزشک و مدیر گروه روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان:
به طور کلی سلامت روان در کشور ما سطح پایینتری نسبت به جهان دارد و این موضوع
علل مختلفی دارد که یکی از آنها پایین بودن میزان دسترسی به خدمات حوزه سلامت است
چرا که بعضاً خدمات در این حوزه گران بوده و با توجه به اولویتهای افرادی که وضعیت
اقتصادی خوبی ندارند مجبور به حذف برخی از هزینههای خود میشوند، و در این راستا
نسبت به حذف هزینههای حوزه سلامت روان اقدام میکنند و این موضوع در حذف هزینههای
حوزه درمانی چون دندانپزشکی نیز وجود دارد و حتی ملموس و عینیتر است.
در
حقیقت به دلیل اینکه اختلالات روان موضوعی ذهنی بوده چندان در اولویت افراد قرار
نمیگیرد و فرد میگوید من آن را برای بعد میگذارم اگر به بحران رسید اقدام میکنم.
هر چند در برخی از بخشهای دولتی خدمتهای
روانشناسی با هزینههایی که به طرز قابل توجهی پایین است، ارائه میشود ولی این
بخش دولتی شاید امکان پوشش جمعیت قابل توجهی را نداشته باشد.
در
گذشته مردم نگران انگزنی روانشناختی بودند و یکی از نگرانیها در این حوزه بود که
وقتی به روانپزشکی مراجعه میکنند، دیده شوند و ممکن بود با عبارات نادرستی چون دیوانه
مواجه شوند، که این موضوع در حال تعدیل شدن است، من فکر میکنم این دو مسئله تاثیرگذار است، یعنی افزایش سطح
دسترسی و هزینهها برای ارائه خدمت از یک طرف و کاهش باورهای غطلی که مردم دارند
باعث میشود که خیلی از مردم در پیگیری سلامت
روان خود چندان جدی نباشند.
صدای
زنجان: شما در صحبتهایتان به بحث هزینه و انگزنی اشاره کردید همه دیگر به این نتیجه
رسیدیم که سلامت جسم برای مردم ما خیلی بیشتر از سلامت روان اهمیت دارد و آدمها
بعد از سرماخوردگی بلافاصله به پزشک مراجعه میکنند ولی تا وقتی که به بحران نرسیده
به بحث سلامت روان خود نمیپردازند فرمودید این موضوع یعنی بحث کاهش انگزنیها نسبت
به گذشته کاهش یافته و انتظارات برای حمایتهای دولت از این حوزه افزایش داشته، در
این حوزه شرایط را چطور ارزیابی میکنید یعنی اگر یک نگاهی به پشت سر داشته باشیم
نسبت به ۱۰ سال گذشته توجه به سلامت روان چطور شده است؟ بهبود پیدا کرده یا خیر؟
چه کم و کاستیهایی داریم که باید در این زمینه اقدام کنیم؟
ذوالقدریها،
روانپزشک و مدیر گروه روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان:
در حوزه سیاستگذاری کار میشود ولی من برداشت خودم این است که حوزه سلامت روان نه
که اولویت نباشد ولی اولویت ضروری سیاستگذاران محسوب نمیشود، در معاونت بهداشتی
طرحی به نام سراج در دست اجرا است که روانپزشک و روانشناسان در آن حضور یافته و
خدمات پیشگیری و درمان ارائه میدهند ولی طرح خیلی منسجم نیست.
الان در زنجان در برخی مواقع به خاطر محدودیتها
از ما میخواهند برای این طرح که نیرو معرفی کنیم ولی
این روش درست نیست باید افرادی به صورت منسجم در این طرح فعالیت داشته باشند، به
پرونده دسترسی داشته باشند، به آمار جمعیتی دسترسی داشته باشند و بعد برنامهریزی
کنند تا بتواند پیشگیری کرده و در واقع اقدامات اکتیو انجام دهند.
در بحث
نیروی انسانی در برخی موارد افراد فعال در این قبیل طرحها فعالیت در بخش دیگر را
ارجح بر این فعالیتها میدانند، در واقع خروجی که دریافت میکند در مقابل زمانی
که میگذارد، از نظر مالی برایشان به قدری پایین است که با خود فکر میکند من چرا
باید اینجا وقت بگذارم، همین وقت را اگر جای دیگر صرف کنم هم خدمت ارائه میدهم و هم سطح سلامتی را بالا میبرم.
به نظر
من سلامت روان جزو اولویتهای خیلی بالایی در کشور نیست یعنی اگر مسائل دیگری به
عنوان اولویت پیش بیاید ممکن است که به این موضوع کمتر توجه شود و بودجه کمتری در
این قسمت اختصاص داده شود.
صدای
زنجان: وضعیت انگزنی در حوزه سلامت روان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ذوالقدریها،
روانپزشک و مدیر گروه روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان:
حالا شاید به نوعی ما همه درگیر هستیم، من فکر میکنم بحث انگزنی کمتر شده و
افراد راحتتر برای درمان اختلالات روان خود در مطب حضور پیدا میکنند شاید مثلا
ماهی یک بار از مراجعهکنندگان میشنوم که «من
نمیخواستم اینجا کسی منو ببینه و برای من خوب نیست» و برخلاف گذشته الان بعضا حتی
شده مراجعهکنندهای دوست و یا خانواده خود را در زمان مراجعه دیده و هیچ ابایی از
این موضوع نداشته، به نظر من علت این بهبود شرایط آن است که ارتباط اجتماعی بیشتر
شده و در فضاهای مجازی و شبکههای ارتباطی اجتماعی در این زمینه صحبت شده و باعث
شده آدمها نیازهای خود را متوجه شوند و اگر علائمی دارند که زندگی آنها را مختل میکند
و نمیدانستند که به این دلیل کارآیی آنها مختل میشود الان متوجه شدند که این یک
مسئله قابل حل و قابل درمان بوده و باعث شده که راههای ارتباطی را پیدا کنند و این
حسی که اگر من به روانپزرشک مراجعه کرده و مشکلم را بیان کنم، مشکل حل خواهد شد در
مردم ایجاد شده است.
بعضی
وقتها مراجعان از من میپرسند چه کار کنیم تا خود را درمان کنیم،
برداشت من این است که با توجه به اینکه فشارهای روانی بیشتر شده، مراجعات بیشتر
شده است.
در این میان مردم راحتتر مراجعه میکنند حتی
اگر در توان مالی همه باشد و دسترسی بیشتر شود شاید خیلی از افرادی که این روزها
از این خدمات محروم هستند، تمایل پیدا کنند، خدمات بگیرند و تعداد آنها از قبل بیشتر
میشود چرا که مردم آگاهی پیدا کردند، هر
چقدر افراد باورها، تحصیلات و ارتباطاتشان بیشتر باشند با این موضوع راحتتر
برخورد میکنند تا فردی که یا شغلی ندارد یا شغلش در حدی است که شاید تعاملات
چندانی ندارد ممکن است خیلی دیر مراجعه کند یا حتی ممکن است مجبورش کنند که مراجعه
کند ولی فردی که ارتباطات اجتماعی بالاتری داشته و یا کار حساستری دارد، شاید خود
متوجه شود که عملکردش در حال کاهش بوده و باید کاری کند این موارد را به وضوح میبینیم
من در تجربه شخصی خود افرادی را دارم که میگویند من آمدم با شما صحبت کنم شما به
من بگویید من نیازی به درمان دارم یا ندارم اگر شما فکر میکنید دارو نیاز دارم به من دارو بدید اگر نیاز
ندارم به من بگویید اگه فکر میکنید دارو نیاز
ندارم نیاز به مشاور دارم، بنده را به روانشناس معرفی کنید که این موضوع جای
خوشحالی دارد.
در
مجموع به نظرم در حوزه سلامت روان سیاستگذاری میشود ولی در اولویت نیست، شرایط
روان و پرداختن به آن از قبل خیلی بهتر شده آمارها خیلی خیلی زیاد ارائه میشود که
در آن ایران با جهان و استانها با همدیگر مقایسه میشوند که برخی از آنها در
جلسات مطرح و برخی به دلایل اجتماعی و فرهنگی طرح نمیشود ولی معیاری برای برنامهریزی
است.
محسن
داداشی متخصص روانشناسی بالینی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان
زنجان: من به عنوان معلم در دانشگاه و به عنوان یک پژوهشگر میگویم در حوزه روانشناسی
عرض میکنم یک یافته داریم یک بافته، اجازه دهید
که یافتهها سخن بگوید نه بافتهها! چند تا مسئله را مطرح کنم جامعه جراحان آمریکا
یک آماری را منتشر کردند که در سال ۱۹۰۰ طبق آمار، بیشتر مرگ و میر ناشی از بیماریهای
عفونی بوده که با توجه به پیشرفتهایی که در دنیا صورت گرفت و توانستند بیماریهای
خونی ناشی از بیماری را کنترل کنند که از ۳۴.۶ درصد به ۳.۸ درصد کاهش پیدا کرد ولی
با یک چالش بزرگ در دنیا مواجه شدند این اولی را انقلاب اول در سیستم خدمات بهداشتی
میگویند چون مرگ و میر ناشی از بیماری خونی
ناشی از بیماری عفونی را کنترل کردند چنانچه در بیماری کووید ۱۹ باز یک پیکی زد ولی
با تولید و کشف واکسن کنترل شد.
ولی بشر
در ادامه با یک چالش دیگر مواجه شد که عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی در حال
توسعه بوده که در رأس آنها بیماری قلبی، عروقی، کنسر و بیماریهای خود ایمنی است که
منابع آن استرس بوده و بنده میخواهم این پیام کلیدی را به سیاستگذاران بدهم ببینید یک اصطلاحی وجود دارد که از خیانت
تا جنایت یک نقطه فاصله است، نقطه خیانت بلرزد میشود جنایت!
من تایید میکنم فرمودند که کاهش انگزدایی در حوزه روانشناسی
صورت گرفته بله تا حد زیادی شده اتفاق افتاده چرا که در دوره که ما دانشجو بودیم
دزدکی میرفتیم پیش مشاور و روانشناس و در صحبتهای
خود اصلا نمیتوانستیم بگوییم روانشناسیم وقتی رفتیم خواستگاری گفتند شغلت چیه مانده
بودم چه بگویم ولی حالا شرایط عوض شده خیلی به نظرم خوب انگزدایی شده ما الان
مراجعینی داریم از روستاهای اطراف میآیند و مردم ذهن روانشناختی پیدا کردند آگاهی
بالا رفته که همه این موارد حسن بوده ولی همچنان خدمات روان درمانی تحت پوشش بیمه
نیست و اقشار محروم جامعه که به این خدمات نیاز دارند، نمیتوانند به مشاوران و
پزشکیان این حوزه مراجعه کنند.
بسیاری
از مردم توان پرداخت هزینه ویزیت روان درمانی را ندارند و هر چند هزینهها در این
بخش به نسبت کشورهای دیگر در ایران خیلی پایینتر است و برای نمونه هزینه روان درمانی در کانادا
و آمریکا به ازای هر ۴۵ دقیقه معادل 3 تا ۴ میلیون میشود ویزیت یک ۴۵ دقیقه برای
روانشناس یا خدمات روان در بانک روانپزشک ارائه میدهد همکاران ما همین مشاوره را با حق ویزیت خیلی
پایینتری در حدود 700-600 هزار تومان انجام میدهند،
ولی چون تحت پوشش خدمات بیمه نیست اقشار محروم از آن محروم هستند و با حمایت در
این حوزه خیلی از افراد میتوانند به این مراکز مراجعه کنند، به نظر من واقعاً باید
فکری بشود چرا که در این موضوع یک مانع بزرگ است.
من فکر
میکنم دومین مانع عدم آموزش درست به روانشناسان هست، ببینید ما مثل تولید انبوه
پراید روانشناس تولید کردیم، وزارت بهداشت تعداد محدودی در مقطع ارشد و phd دانشجو میگیرند و چون ستینگ مناسبی، درمانگاه و بیمارستان
دارد، در حین آموزشهای تئوری آموزشهای عملی میبیند ولی برخی مواقع میبینید که
مثلاً یک دانشگاهی که من نمیخوام اسم
ببرم فقط هدف دارد جذب دانشجو کند و در هر دوره ۸۰ نفر دانشجو میگیرد اصلا استاد مربوطه نداشته و این دانشجویان
نه درمانگاه رفتند و بیمارستان و خیلی از این افراد روانشناسی بالینی و سلامت نخوانده
و همشون خدمات با کیفیت دریافت نکردند در حالی که میخواهند وارد چرخه ارائه خدمات
شوند، این مسائل به نظر میآید وجود دارد که خب ما باید به مسئله
آموزش روانشناسان پزشکی و روانپزشکی بیشتر توجه کنیم چون آموزش جامع است مثلا
آموزشی که در دانشگاه پزشکی تهران هست با زابل تقریبا ستینگ یکسانی دارند این
دانشگاهها بخش عملی دارند، این ایراد به روانشناسی وارد است و به نظر من ایراد کمی
هم نیست و سیاستگذاری در این بخش به صورت اساسی باید اتفاق بیفتد.
فاطمه
غلامیفرد روانشناس و مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی اداره کل هلالاحمر استان
زنجان: با توجه به تجربهای که از فعالیت در آموزش و پرورش و هلالاحمر دارم به
قول دوستان آموزشهای ما کاملاً آن چیزی که باید برآورده کند را گاهی وقتها نمیتواند تامین کند. من میگویم آن
ارتباط درست برقرار نمیشود، به خصوص در حیطه بخش کودک و نوجوان که ما در بزرگسالی
داریم که مراجعهکنندههای گسترده ما محسوب میشوند اگر اسمی از پیشگیری مطرح میشود
قطعاً باید یک سری آموزشهای ارتباطی صحیح داشته باشد، حتی مسائلی که باید توی حیطههای
روانشناختی بررسی بشود در همین دوران کودکی و نوجوانی ارزیابی و جلوی خیلی از
مسائل گرفته شود، مثلاً مراجعه کننده
متعددی داریم که مشکلات وی در بزرگسالی ریشه در عدم توجه به سلامت روان وی
در کودکی دارد، ولی بخش عمده اختلالات ما در دوران کودک و نوجوانی به وجود میآید
که مداخلهای در آن نداریم و این مداخلات بهتر است که در دوران کودکی نوجوانی بیشتر
اتفاق بیفتد به خصوص در حیطه روانپزشکی، روانشناس اولین گامی که مواجه میشود با همین شرایط به راحتی و به صراحت ارجاع میدهم به دوستان بزرگوار چون یکی از وظیفههای بنده
است ولی در واقع بررسی کردم ما روانپزشک کودکان و نوجوان خیلی کم داریم یا شاید
بتوان گفت نداریم الان آسیب در حیطه بحث سلامت روان در ایام جنگ در حیطه کودک و نوجوان
بیشتر مراجعه کننده داریم و بیشتر با اختلالات اضطرابی مراجعه میکنند و با مسائلی
از این قبیل بیشتر مواجه هستیم، ولی این آسیبها را داریم من خیلی وقتها به والدینم
میگویم این کودک نیاز هستش که پیش یک روانپزشک برده شود و تحت درمان قرار بگیرد و
من به عنوان یک مشاور هدایتش میکنم به این مسیر ولی این موضوع اتفاق نمیافتد چرا
که والدین حدرمان نگران هستند که نکند این کودک بعداً دچار مشکل بشود و در آینده
چار مشکل شود.
محسن داداشی
متخصص روانشناسی بالینی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان: انسان
یک بعد روانشناختی، زیستی، اجتماعی و بعد معنوی
یعنی سوشال دارد یعنی ما چه در آموزش و چه در پیشگیری و چه در درمان چهار بعد
انسان را باید مد نظر قرار بدهیم و فقط از یک بعد مداخله کنیم یعنی کلیت انسان را
کاهش دادهایم.
به عنوان مثال کسی که کودکی که پدر مبتلا به اعتیاد
یا مشکلات بزهکاری دارد مشکلات روانشناختی داشته آیا دوای دردش فقط یک دارو است یا
فقط یک روانشناس است بدون شک خیر و باید در کنار پزشک و روانشناس بالینی نیازمند مددکار
نیز است، در حقیقت واقعا بلد نیستیم تیمی کار کنیم که ارجاع صورت بگیرد و در یک
پرونده یک مددکار، روانپزشک و روانشناس مداخله کند و از بعد معنوی هم حالا منظور
از معنوی صرفاً مذهبی نیست مذهب بخشی از معنویات است، بعضا یک مشاور معنوی هم نیست
بنابراین ما این روحیه کار تیمی را باید بلد باشیم و به نظر میآید باید بر روی شور
اجتماعی کار شود و این ارجاعات صورت بگیرد و جا بیفتد.
صدای
زنجان: جامعه هدف شما به صورت اتومات چالشهای خودشون را دارند و آقای دکتر هم
اشاره کردن بحث عدم حمایت دولت از بحثهای روانشناسی و هزینههای روانشناسی و
روانپزشکی با توجه به این موضوعات به نظر خودتون جامعه هدف بهزیستی که با چالش آسیبهای
اجتماعی هم مواجه است چقدر میتواند برای سلامت روان خود وقت بگذارد انرژی گذاشته و
هزینه کند؟
اشتری
روانشناس اداره کل بهزیستی استان زنجان: با توجه به اینکه جامعه هدف بهزیستی
متاسفانه افرادی هستند که آسیبهای اجتماعی دیدند یا در معرض آسیبهای اجتماعی و
روانی قرار دارند بهزیستی خدمات روانی را به آنها به صورت رایگان ارائه میدهد و
این خدمات در زمینه مشاوره و مددکاری و روانشناسی است و این خدمات چه با خط تلفنهایی
که فعال است به صورت مشاورههای تلفنی و چه مشاورههای تخصصی و مددکاری برای جامعه
هدف خود ارائه میشود، البته تعدادی دفترهای مشاورهای هم هستند که تحت نظر سازمان
بهزیستی هستند که بحث آنها جداست.
پیشگیری
بهتر از درمان، شعاری که در سلامت روان تاثیرگذار است
صدای
زنجان، در حوزه سلامت روان فقط باید درمان کنیم یا پیشگیری هم تاثیرگذار است؟
حسن ثبوتی
مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی اداره کل هلالاحمر استان: ما اگه بر روی پیشگیری
سرمایهگذاری کنیم قطعاً سلامت روان ما بالا خواهد رفت یکی از سرمایهگذاریها
آموزش است، اگر مخاطب ما مردم هستند، در هر رنج سنی باشند اگر این مخاطبین ما نحوه
مقابله با یک حادثه را یاد بگیرند چه جنگ باشد، چه زلزله باشد وقتی نحوه مقابله با
آن حادثه را یاد بگیریم قطعاً بعد حادثه مشکلات روانی کاهش پیدا خواهد کرد، گاهی
اوقات مردم ما آگاه نیستند بخاطر همین است که بعد سلامت روان آنها دچار خطر میشود
چون آگاهی ندارند و نمیتوانند با مشکلات مقابله کنند و با یک بحرانی به خاطر همین
هلال احمر در این بخش خیلی فعالیت دارد یعنی بحث آموزش همگانی هلال احمر در این
زمینه کمک میکند که ما بعداً سلامت روانمان دچار مشکل نشود، احساس میکنم اگر در
این حوزه سرمایهگذاری کنیم نتیجه مطلوبی دریافت خواهیم کرد، صدا و سیما در این
زمینه فعالیت میکند مدام تیزرهای آموزشی دارد که پخش میشود و به نظر من اگه بتوانیم
در بحث آموزش سرمایهگذاری کنیم، بسیاری از چالشهای موجود نخواهد بود، ما عادت
داریم بیشتر به درمان فکر میکنیم تا پیشگیری
اما به نظر من باید به سمت پیشگیری و آموزش برویم و با این اقدام قطعاً سلامت روان
جامعه ما بیشتر از این تامین میشود.
صدای
زنجان: با وجود این همه فعالیت به نظر شما علت مغفول ماندن حوزه سلامت روان چیست؟
اشتری
روانشناس اداره کل بهزیستی استان زنجان: ارگانهای مختلف در این حوزه فعالیت دارد،
این بحثی بود که من همیشه چه در جلسات چه در اداره مطرح میکردم اینکه واقعاً
ارگانها با هم همکاری ندارند یعنی متاسفانه حالا یک نشستی برگزار میشود، یک سمیناری، یک کنفرانسی متاسفانه متاسفانه
برای این است که رزومهسازی شود که بله مثلا ارگان ما هم در این جمع بود یک صحبتی و
حرفی زده شد ولی اینکه خروجی کار یک کار مثبتی باشد، واقعا تا الان نبوده است.
انکار
آسیبهای روانی مشکلی را حل نمیکند
من
تجربه شخصی خودم را میگویم حالا نه به خاطر اینکه ارگان خاصی از
حمایت کنم تجربه شخصی من میگوید بیشتر
آسیبهای روحی و روانی به کودکان و نوجوانان وارد میشود و آماری که ارائه میشود
خیلی تعجب برانگیز بود و جای ترس دارد منتها همکاری ارگانها با هم وجود نداره با
هم لینک نیستند مثلاً در آموزش و پرورش یک سری چالشها داشتیم خواستیم مداخله کنیم
در اون زمینه کارگاه ارائه شود ولی متاسفانه با نوعی از انکار برای حفظ خوش نامی
مجموعه وجود داشت، اگر مجموعهها با هم همکاری کنند، آن هدف مشترک واقعا به یک
خروجی مثبتی هم میرسد ولی این متاسفانه وجود ندارد حالا من آموزش و پرورش را مثال
زدم و اصلا مربوط به یک شخص یا یک ارگان خاص نیست مثال زدن در مورد یک سازمان به
معنی نقض اقداماتی که انجام میدهد نیست یا اینکه مثلاً بگویم آموزش و پرورش نقص
دارد بهزیستی خیلی کامله نه منظور این است که اگر همکاری باشد نتیجه بهتر خواهد
بود و سیاستگذاری باید باشه که این اتفاق بیفتد.
غلامیفرد
مربی تخصصی دوره حمایتهای روانی اداره کل هلالاحمر استان: بخشی از صحبتهای دوست
بزرگوارمان در مورد انکار مشکلات را من نیز کاملاً تایید میکنم به خاطر اینکه یک
سری موقعیتهایی پیش میاد که یک مدیر در عرصه آموزشی قرار دارد و فقط خود مدیر یا
مجموعه مدرسه نیست و مدیر با اولیای سر کار دارد که با یک چالش کوچکی که در یک
مجموعه مدرسه اتفاق میافتد، دچار چالش میشود، به خاطر این دارم میگویم که شما الان دارید از دیدگاه خودتون انتقاد
میکنید، وقتی مشکلی طرح میشود در آموزش و پرورش این موضوع نفی میشود و میگویند
چالش مدرسه شما نباید به بیرون درز پیدا کند چون با والدین سر و کار داریم که میآیند
و اعتراض دارند، این شرایط چه میکند مسئله را گسترش داده و وسیعتر میکند نه
تنها جلوی این بحران گرفته نمیشود بلکه با ادامه بحران مواجه میشویم، حتی با
اشرافیت مدیران به موضوع روانشناسی به دلیل چارچوبهای موجود امکان حضور
روانشناسان در مدارس وجود ندارد یا از سوی دیگر مدیران مدارس و مسئولان مربوطه در
این حیطه کافی را نداشته و مانعی برای حضور روانشناسان در مدارس میشوند.
محسن داداشی
متخصص روانشناسی بالینی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی استان: در
بسیاری از موارد عدم اشرافیت به حوزه روانشناسی موجب عدم همکاری با این قشر میشود
ما روانشناسان میتوانیم شرایط را درک کنیم که دانشآموزانی که چرخه خیلی گستردهای
را در بین خود به وجود میآورند جلوی این چرخه گرفته شود، زمانی که مسئولان رده
بالای در همین حیطه آگاهیهای لازم را داشته باشند میتوانند موانع را رفع کنند.
با
توجه به فعالیت بنده در مرکز مشاوره از برخی از چالشهای ایجاد شده در بین دانشآموزان
اطلاع دارم و در جریان خیلی از مسائل هستم و آمارهایی که رو به افزایش است، یکی از
وظایف دولتها برای ملتها تامین سلامت روان در همه جای دنیا بوده، یکی از وظایف
دولتها تامین سلامت روان برای ملتها است ما اگر این درد را تبدیل به فکر کنیم،
فکر، حل مسئله شادیآفرین است و این حل مسئله باید صورت بگیرد.
این نیازمند
سیاستگذاریهایی است که افراد کلیدی انجام دهند، خوشبختانه رئیس جمهور ما خود پزشک
بوده و تحصیلات دانشگاهی در حیطه سلامتی دارد و به نظرم میآید که افراد کلیدی باید
تصمیمات اساسی در این زمینه بگیرند.
ما همه در کنار هم بایستی همفکری کنیم واقعا این
مسئلهای که طرح شد در آموزش و پرورش یه درد بوده که باید تبدیل به فکر و حل مسئله
و حل مسئله و شادیآفرینی مشود مسئلهای که به نظر من دولتها میتوانند در آن نقش
کلیدی ایفا کنند.
انتهای
پیام/