جامعهشناس زنجانی: ثروت در کشور وجود دارد اما عادلانه توزیع نمیشود از این رو مردم احساس تبعیض میکنند/فعال حوزه زنان: در رخداد اخیر شکل پررنگی از بازگشت به پرچم داشتیم/هوشنگ جعفری شاعر زنجانی: تضعیف قومیتها و تعصبات بیمورد در خصوص تفکرات دینی موجب دوری مردم از هویت دینی و ملیشان شد
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ سمیه محرمی: نقطه امید آفرین جنگ تحمیلی ۱۲ روزه همبستگی و انسجام ملی بود
که شکل گرفت، برخی معتقدند که مردم با هر تفکر و خطوط سیاسی و فکری به علت تعلقات
خود به نظام پای کار آمدند و برخی نیز معتقدند حمایتهای بیچون و چرای دولت مسعود
پزشکیان از مردم و به ویژه زنان و بودنش در کنار مردم منجر به این همبستگی شده که
نتیجه هر دو تفکر اتحاد و وفاق ملی مثالزدنی بوده است.
آنچه
که باید مسئولان نظام و دولت بعد از جنگ اسرائیل علیه ایران مدنظر قرار دهند،
برنامهریزی برای پیگیری مطالبات مردم به دور از تعصب است.
در جنگ
۱۲ روزه و در آیین تشییع شهدا، گروههای مختلف آمدند و روایت خود از ایران و آنچه
که از وطن می شناسند، بیان کردند و در کنار هم روایت کلانی حول «وطن و میهن» شکل
دادند که اخبار آن بیرون از جامعه ایرانی مخابره شد و جزو نکات مهمی بود که بعد از
مدتها داشتیم و باید این همبستگی و انسجام را قدر بدانیم.
به
همین مناسبت میزگرد تخصصی تحت عنوان «ایران فردا در پساجنگ» با حضور فاطمه کرباسی
فعال حوزه زنان ـ هوشنگ جعفری شاعرـ کمال اوجاقلو جامعهشناس در محل دفتر صدای
زنجان برگزار شد، در این میزگرد به موضوع جنگ 12 روزه ایران و رژیم صهیونیستی
پرداخته شده که بخش نخست آن با موضوع «سرمایه اجتماعی، بازگشت به پرچم» را در
ادامه میخوانید؛
صدای
زنجان: نظرتان در خصوص برخورد مردم با جنگ اسرائیل علیه ایران با وجود شکافهایی که
بین حاکمیت و ملت احساس میشد چیست؟
کمال
اوجاقلو جامعه شناس زنجانی: به نظر من ما باید اول مشخص کنیم که در چه برهه تاریخی
این حادثه بزرگ اتفاق افتاد، این حادثه در زمانی اتفاق افتاد که جنگ ۱۲ روزه به
نظر من یک جنگ بسیار غیر قابل پیشبینی و غیر مترقبه بود.
این
جنگ زمانی رخ داد که ما در میان مذاکرات بودیم، در این برهه تاریخی بین ایران و
آمریکا پنج دوره مذاکره برگزار شده بود و در واقع طرفین برای دور ششم آماده میشدند
تا پشت میز مذاکره حضور پیدا کنند.
دو سه
روز قبل از جنگ، علائمی دیده میشد و خیلی از مردم این علائم را در فضای مجازی یا
اخبار بررسی میکردند، بسیاری با استناد به این علائم به این نتیجه رسیدند که
احتمال حمله به کشور وجود دارد.
اما این
برآورد وجود نداشت خود اسرائیل وارد عمل شود، چون آمریکا داشت در منطقه نیروهای
خود را جابه جا میکرد، حتی روز آخر بازار ما این تحرکات را احساس کرد چرا که قیمت
طلا به طور غیر قابل منتظرهای افزایش پیدا کرد.
صدای زنجان:
آیا فکر نمیکنید که برخی غفلتها باعث دلخوری شد؟
کمال
اوجاقلو جامعه شناس زنجانی: من فکر میکنم در این قضیه مقداری غفلت کردیم، وقتی من
به عنوان یک معلم در جامعه احساس میکنم که یک سری اتفاقاتی در حال اتفاق افتادن
است، چرا در سطح بالا مسئولان ما این موضوع را متوجه نشدند؟
طرح
این موضوع که در جامعه شکاف وجود دارد درست است، در داخل کشور شکاف بوده و این
شکاف را آمار و ارقام به طور عینی نشان میدهد، مشارکت در انتخابات کم شده و شاید
اگر نبود حضور برخی از کاندیداها مثل آقای دکتر پزشکیان شاید مشارکت انتخابات اخیر
از این هم بسیار پایینتر بود.
آقای
پزشکیان ویژگیهای داشت که مردم را پای صندوق رای آورد، وی آدم ساده زیستی بود و این
ویژگی برخی از مردم را پای کار آورد، زبانش زبان ترکی بود و این ویژگی برخیها را
وارد میدان کرد، همسرش کرد بود، این موضوع برخیها را به میدان آورد و بحث گرایش سیاسی
وی نیز باز به نوعی عامل جذب مردم به پای صندوق رای شد.
شکاف
در جامعه را آمار انتخاباتی نشان میدهد
عوامل
مختلفی کمک کرد یک مشارکتی در انتخابات اخیر اتفاق افتاد ولی این مشارکت نیز در
مقایسه با دورههای قبل باز هم مشارکت قابل قبولی نبوده و نسبت به دورههای قبل
کاهشی بود، پس میتوانیم بگوییم که بله یک شکافهایی در جامعه وجود داشته است.
مردم
گاهی اوقات احساس تبعیض میکنند، ثروت ما عادلانه توزیع نمیشود برخی از دوستان بنده
که دارای نگاه سیاسی هستند میگویند که فلانی وقتی ما در تحریم هستیم و درهای دنیا
به روی ما بسته شده و تعامل کمی با جهان داریم در چنین اوضاعی عدالت اتفاق نمیافتد
اما من اعتقادم به این بوده که درست است همه این مشکلات وجود دارد و همه این
موضوعات را قبول دارم ولی نکته مهم این است که ما آنچه که داریم درست نمیتوانیم
توزیع کنیم، اگر کم داریم، کم را درست توزیع کنیم با این شرایط بله اینکه میگوید یک مقدار مردم احساس شکاف میکنند، درست است
و این موضوع چیز غیر علنی نبود و این شکافها و دلخوریها بارها مطرح شده بود.
با
وجود این شرایط مردم چه کردند؟ به نظر من مردم فوقالعادهای داریم، چرا که برخی
از نیروهایی که در این روزها پای کار بودند، معیشتشان دچار مشکل است و خبر دارم برخی از کارمندان نیروهای
نظامی و انتظامی دچار مشکل اقتصادی هستند و با وجود اینکه خیلیها از دور نگاه میکنند
و میگویند این افراد شرایط خوبی دارند ولی در این شهر افسری داریم که در خرید
مسکن ملی خود مانده است، چه انتظاری میتوان از وی داشت؟
میگویند
درآمد نیست شما بروید به بخش خصوصی نگاه کنید، کسی که همزمان با یک نظامی وارد
بازار شد و دستفروشی کرد، الان کجاست؟
این
نشان میدهد ما در مورد مالیات نتوانستیم درست عمل کنیم، یعنی مالیات من کارمند
قبل از اینکه حقوقم به حسابم برسد گرفته میشود ولی در بازار نمیتوان بررسی کرد
یک فرد با درآمد میلیاردی چه میزان مالیات میدهد.
به هر
حال در این بخش مشکل داریم ولی با همه این دلخوریها مردم آمدند، مردم بزرگواری
کردند و خیلیها دلخوریها را کنار گذاشتند، برای نمونه استاد هوشنگ جعفری را مثال
میزنم، استاد دلخوری داشت اما در آن مقطع آمد پای کار، خیلی از هنرمندان،
ورزشکاران و معلمان ما به عنوان نماینده بخشی از جامعه آمدند و در مقابل دشمن
ایستادند و مانند استاد جعفری که آمد جانانه گفت که ما در درون اگر مشکل داریم آن
جدا، اما همگی در واقع ریشه شاخههای یک درخت هستیم، اتحاد خود را حفظ کردند.
این
افراد تاکید کردند با همه مشکلات خود، اجازه نمیدهیم اسرائیل و آمریکا بیاید و اینجا
برای کشور تعیین تکلیف کند، این واقعا یعنی مردم به میدان آمدند.
مردم
روز غدیری که احتمال میدادند اسرائیل جنایتکار ممکن است حمله کند در صحنه بودند و
در مراسمها حضور داشتند، این افراد در مراسم شهدا نیز حضور یافتند و از این طریق
تعهد خود را نشان دادند.
مردم
خوش درخشیدند
با
وجود انتقاداتی که خود بنده به رفتار مردم دارم و معتقدم گاهی اوقات مسئولان ما به
خاطر سبد رای خیلی دارند از ما تعریف میکنند اما در
این حادثه مردم واقعا خوش درخشیدند، مردم در شرایط بحران آمدند نان خود را با هم
تقسیم کردند و هر چند در روزهای اول مشکلاتی در مدیریت شرایط وجود داشت ولی روزهای
بعد مردم داشتند به همدیگر دلسوزی میکردند و من فکر میکنم مردم گل کاشتند و این
بزرگترین سرمایه ما است.
جنگ،
مبدایی برای مسئولان باشد
ما باید
جنگ 12 روزه را به عنوان یک مبدا در نظر بگیریم و از این پس نباید مردم خود را برنجانیم،
اکنون هم خیلی از دولت مردان هم گفتن دیگر با مردم باید مهربان باشیم و باید به
این موضوع عمل کرد.
باید
در هویتبخشی در مردم بازنگری شود
فاطمه
کرباسی، استاد حوزه و دانشگاه، مدیر کل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان و
از بانوان فعال زنجان: مردم به عنوان سرمایه اجتماعی پایه کار آمدند، بنابراین باید
در برخورد با مردم به نوعی بازنگری آن نه در قالب شعار که در عمل داشته باشیم.
وقتی
داریم میگوییم بازنگری کردن یعنی باید از زیر بنا شروع شود یعنی از آموزشهای
مهدکودکها، تغییر کتب درسی، برخورد با دانشآموزان، معلمان، هنرمندان و الی آخر
تغییر اتفاق بیفتد.
همه متولیان
امر و مسئولان میدانند برای افزایش سرمایههای اجتماعی در حوزه خود چه باید چیکار
کرد، آنچه ما نیاز داریم آن است که یک بازنگری در بخش هویت داشته باشیم و به این
اعتقاد برسیم.
در این
بین مردم ایران خودشان با این پای کار آمدن تعهد خود را نشان دادند، این حضور مردم
فقط خود ایرانیها را شوکه نکرد بلکه برای کل جهان یه چیز بسیار عجیبی بود و موجب
تعجب همگان شد.
دیگر
مشکل ما ضعف رسانه ملی در کشور است، منظور بنده صرفا صدا و سیما نیست بلکه ایران
در مجموع در بخش رسانه و اطلاعرسانی جهانی خود ضعیف بوده و ما اقدامات موثر در
این زمینه کمتر داریم.
باید بر موضوع هویت توجه شود، هویت در تعریف ادبیات
درک فرد از خود و جایگاه در جهان است. در رخداد اخیر شکل پررنگی از بازگشت به پرچم
داشتیم که نشان از آن دارد که این پرچم هویت این کشور است، در این جنگ مشخص شد اعم
از زن، مرد، سالمند، جوان، پیر، بچه، نوجوان، مسلمان شیعه، سنی، مسیحی، کلیمی و یهودی،
ترک، کرد، لر، فارس، بلوچ، همگی تحت لوای این پرچم یک هویت داریم، هویتی که کمرنگ
شده بود.
بازخوانی
این هویت و توجه مجدد به این هویت باید مورد تاکید مسئولان باشد، شاید افرادی که
در ترکیه زندگی کردند، بهتر بتوانند بگویند ولی طبق مشاهدات اکثر مردم این کشور پرچم
خود را در خونههایشان بر سر در، دیوار، تاکسی، خودکار، کیف پول و غیره قرار داده
و به این طریق، هویت ملی خود را نشان میدهند.
هویت
ایرانی کمرنگ شده بود
تا سن
۱۴ سالگی، دوران قبل از انقلاب را تجربه کردهام، در دوران مدرسه بالا رفتن پرچم در
روز اول مهر در مدارس به ما هویت ایرانی را یاد میداد که مقداری کمرنگ شده است.
به نظر
بنده باید به هویت ملی و پرچم توجه مجدد کنیم وقتی میگوییم هویت دهیم این وظیفه حاکمیت، سیستم، دولت، مدارس، خانوادهها
است.
از
بها دادن به پرچم نتیجه میگیریم
بدون
شک از بها دادن به پرچم نتیجه میگیریم، یعنی به جای پرداختن به اختلاف نظرها روی این
نکته و مداری که دور هم جمع شدیم و همه بدان تعلق داریم، قرار میگیریم که همان ملیت
ایرانی است.
مطلب
دیگری که باید به آن توجه شده و اهمیت داده شود، کرامت افراد است، کرامت از نظر
لغوی و ادبیاتی ارزشمندی ذاتی افراد است و احترام ذاتی اصولاً در تعاریف وقتی گفته
میشود که وقتی میخواهید فردی سالم باشد باید هویت خود را بداند که چه کسی است؟ والدینش
چه کسانی هستند. دارای چه ویژگی بوده و باید چه کرامتی داشته باشد که جایی به او
نگویند که چون زن هستی؛ پس شهروند درجه دو محسوب میشوی، یا مثلا چون ترک زبان
هستی؛ شهروند درجه دو به شمار میروی، در این صورت فرد سالم محسوب میشود.
اگر در
خانوادهای زندگی میکنم، در اداره کار میکنم، در محیطی زندگی میکنم که احترام
ذاتی را داشته باشم کرامت خواهم داشت و اگر انسان هویت و کرامتش آسیب ببیند بدون
شک از سلامت دور میشود.
در پی
از بین رفتن کرامت فرد در جامعه وی از سیستم رو برمیگرداند یعنی خود را متعلق به
مجموعهای نمیداند، آن کس که دستش میرسد مهاجرت میکند
و آن که دستش نمیرسد بیتفاوت میشود.
این
شرایط در انتخابات خود را نشون داد، به ویژه در انتخابات مجلس از بین رفتن کرامت
شهروندان ایرانی خود را نشان داد، وقتی در انتخابات مجلس در پایتخت که نمادی از
کشور است، مشارکت پایین بود یعنی وقتی کرامت تحت تاثیر قرار میگیرد انسان احساس میکند
از درون کشور دچار مشکل است، خود را از آن دور میکند، میبینیم در جنگ 12 روزه
بیشترین حملات به پایتخت صورت گرفت چیزی که اصلاً هیچ کس فکرش را نمیکرد و این
اهمیت پایتخت را از نظر سیاسی را نشان میدهد.
برای
دوره پساجنگ باید برنامهریزی شود، ما سرمایهای داریم که دائما مقابل چشمانمان
ظاهر میشود و آن را رها میکنیم چرا که
واقعا پای کار آمدن مردم ایران در آن شرایط یک سرمایه بسیار ارزشمند برای کشور بود،
باید این سرمایه را نگه داریم و بدان اهمیت دهیم، هر کسی در حوزه خود باید برای افزایش
این سرمایه تلاش کند.
در
حوزه فرهنگ و ارزشگذاری بر روی تابآوری اجتماعی باید کار شود، ایجاد تابآوری
اجتماعی یک مقدمات و مؤخراتی دارد یعنی هبه همین سادگی نمیشود ما به یک نفر بگویم که فرد باید تابآوری خود
را بالا ببرد و صبور باشد.
برای
تابآوری اجتماعی اولین پیش زمینه این است که اقتصاد باید تقویت شود، وقتی فردی
دارای مشکل اقتصادی باشد چرا باید از جان، زندگی و همه چی خود بگذرد در حالی که به
دلایل اقتصادی همواره شرمنده زن، بچه و خانواده خود است.
وضعیت اقتصادی
باید بهبود پیدا کند، به ویژه بعد از این جریان این موضوع باید مورد متوجه باشد چرا
که تجربه نشان داد که با وجود اینکه موشکها خیلی عالی بود و اقدامات نظامی فوقالعاده
بود ولی قبول کنید در دنیای امروزی آیتم پای کار آمدن مردم ایران اگر از موشکها بیشتر
نداشت کمتر از آنها تاثیرگذار نبود، باید در کنار تقویت بنیه نظامی، اقتصاد از
طریق بهرهگیری از نظرات اقتصاددانها تقویت شود.
ظرفیت
تابآوری اجتماعی در سه چیز خلاصه میشود یکی اینکه دیگران را بپذیریم و نسبت به آنها
توجه داشته باشیم، این یعنی همدیگر را بپذیریم این دیگران که میگویم باز برمیگردم به اینکه افراد ترک و بلوچ و
سنی و شیعه هستند، وقتی از بلوچستان به ما اطلاع میدهند آنهایی که در تهران جا ندارند بیایند اینجا
در حالی که خودشان هم در معرض تهدید بودند این یعنی اینکه دیگر ما چیزی به نام اهل
سنت و بلوچ و غیره نداریم.
ظرفیت
دوم تابآوری اجتماعی، احترام و مراقبت متقابل است یعنی این احترام و مراقبت
متقابل را باید داشته باشیم، این نمیشود که دائماً اهانت کنیم و به رئوسای جمهور
قبلی به وزرای قبلی به مدیران قبلی به هنرمندان قبلی الی آخر توهین کنیم و تاکید
داریم این توهینها را باید جمع کنیم و احترام و مراقبت متقابل داشته باشیم تا
شاهد افزایش تابآوری اجتماعی باشیم.
دیگر
موضوع در حوزه تابآوری اجتماعی، احساس مسئولیت نسبت به دیگران است، وقتی مردم نان
خود را تقسیم کرده و به هم کمک میکنند بر خلاف اینکه در دورههایی دیگر و شرایط
مشابه در جهان این اتفاقات نیفتاده بود، نمونهای از همین تابآوری است، باید به احساس
مسئولیت اهمیت داده شود و بیشتر روی آن کار کنیم با تاکید میکنم این کار بیشتر باید
از بستر مهدکودکها، مدارس تا بالاتر ادامه پیدا کند.
5
ستون تابآوری تقویت شود
به عنوان
آخرین مطلب در مورد ستون تابآوری که از نظر علمی گفته شده و تاکید دارم که در
دوره پساجنگ باید به آنها بپردازیم، نباید فکر کنیم صرفا با سخنرانی و شعار دادن
قرار است تابآوری اجتماعی اتفاق بیفتد نه، این پنج تا ستون باید باشند تا قوه تابآوری
خود را نشان دهد.
اولین
ستون تابآوری محیط سالم بوده و ستون دوم آن اقتصاد قدرتمند است، سومین ستون در
این زمینه کیفیت بالای زندگی است وقتی میگوییم کیفیت بالای زندگی یعنی حقوق یکسان،
امنیت، دسترسی یکسان به منابع اطلاعاتی و فرصتهای برابر آموزشی و مواردی از این نظیر
بوده که جزو آیتمهای کیفیت بالای زندگی است یعنی اگر دولتی تحت عنوان دولت رفاه
در کل دنیا سر کار میآید معمولا با تحقق این شعار بوده است.
چهارمین
ستون تابآوری، جامعه منسجم و مهیا است، در مورد مدیریت بحران باید بیشتر کار کنیم
و اینکه مردم آماده شوند، جانها عزیزند اما احتمال دارد مجدداً حمله شود و احتمال
دارد بالاتر از این باشد باید بیاموزیم برای این شرایط چیکار کرد.
پنجمین
و مهمترین ستون تابآوری حاکمیت مسئولیتپذیره است، حاکمیت مسئولیتپذیر متقابلاً
مردم را پای کار میکشاند و وقتی مردم این احساس را که حاکمیت نسبت به آنها احساس
مسئولیت میکند، طبیعتاً به سمت دولت برمیگردند و مردم هم خوب پاسخ میدهند.
در بخشی
از دعای فرج آمده است، خدایا ما اشتیاق داریم و از تو میخواهیم یک دولت یعنی حاکمیت
به ما عطا کنی که ویژگی این دولت آن است که اسلام و اهل اسلام به واسطه آن عزیز میشوند،
در این دعا آمده خدایا ما را به واسطه آن دولت کریمه که ما را به سمت تو میخوانند،
به خود نزدیک گردان و به ما به واسطه آن دولت کریمی کرامت دنیا یعنی همان ارزش ذاتی
خود انسان را هم در دنیا و هم در آخرت روزی عطا کن.
مفهوم
این دعا این است که کرامت دنیا و آخرت در لوای دولت کریمه میسر میشود و اگر حاکمیت
و دولت به این حالت کریمه و بزرگوار نباشه و توزیع عادلانه امکانات را انجام ندهد،
ظلم اتفاق میافتد و کرامت انسانی خدشهدار خواهد شد.
تضعیف
قومیتها و تفکرات دینی
هوشنگ
جعفری شاعر پرآوازه زنجانی: با تجربهای که از زندگی در آذربایجان و ترکیه دارم میگویم،
پیش از هر برنامهای که هنرمندان دعوت میشود نمادی از هویت ملی این کشور در
اختیار آنها قرار میگیرد تا یادآوری از تاریخ آن سرزمین باشد. در این سرزمینها
به هنرمندان بها داده میشود، چرا که هنرمند است که اندیشه یک حاکمیت و یک تاریخ
را حفظ میکند و به همین دلیل حمایت از هنرمندان در دستور کار قرار دارد.
در این
کشورها شرکتهای خصوصی توسط دولت برای حمایت از هنرمندان ملزم هستند این در حالی
است که مدیریت ضعیف در کشور خودمان موجب شده است کشور به این روز بیفتد و بسیاری
از هنرمندان در شرایط نامناسب مالی زندگی خود را سپری کنند.
خود
بنده به عنوان یک هنرمند معتقد هستم ما به درستی بها ندادهایم و همه را از خود
فراری دادیم، با تضعیف قومیتها و تعصبات بی مورد دینی موجب دوری مردم از هویت
دینی و ملی آنها شد.
رهبری
در بیانات خود؛ در مورد تلفیق هنر و اندیشه برای ماندگاری صحبت کردهاند تا وقتی
به این موضوع توجه نشود متضرر خواهیم شد چرا که با مدیریت موجود چند هزار هنرمند
ایرانی آوره کشورهای دیگر شدند.
بر روی
هر خاکی که خون ریخته شود آنجا وطن میشود، وقتی جنگلی آتش میگیرد آهو چون ریشه
ندارد و مکان برایش فرقی ندارد، فرار میکند اما درخت در آنجا میماند و شاید
بسوزد اما دوباره شکوفه میدهد ما نیز شاید وطنمان بسوزد اما میمانیم و آن را از
نو میسازیم.
ما
همواره تجربه کردیم با تغییر دولتها تغییرات زیادی در دستگاهها رخ میدهد اما
باید توجه داشت ما برای نیروهای انسانی خود ارزش قائل نبودیم در حالی این افراد
توسط همین نظام تعلیم دیدند.
صدای
زنجان: برخی معتقدند که حاکمیت به قومیتها بهایی نمیدهد با این وجود در جنگ 12
روزه در دفاع از وطن به خیابانها آمدند. آیا این پیام نه گفتن به تجزیهطلبی
نیست؟
هوشنگ
جعفری، شاعر زنجانی: نوع مدیریت موجود، موجب نارضایتی مردم نسبت به دولت شده است،
بها دادن به قومیتها نه تنها ایراد نیست بلکه یک فرصت است گاهی برخی از افراد از
جمله بنده با برچسب تجزیهطلب از دولت جداسازی میشوند در حالی که این موضوع حقیقت
ندارد چرا که در اشعارم نیز از اتحاد ترک و فارس گفتهام چرا که بنده هویتطلب
هستم.
تاکید
بنده وجود عدالت در بین اقوام و همچنین اقشار مختلف است، شما حقوق و درآمد یک
کارمند استانداری با اتاق بازرگانی را بررسی کنید مگر این حجم از اختلاف طبقاتی
میسر میشود.
تجربه
این جنگ نشان داد همه قلبمان برای ایران و وطنمان فارغ از زبان و قومیت میتپد اما
انتظار داریم دولت نیز به سرمایه انسانی خود بها داده و در راستای رسیدن به عدالت
اجتماعی و اقتصادی حرکت کند.
انتهای
پیام/